سفر به یاد ماندنی (تیر 92)
رادینم ، گل پسرم این دومین سفر شما به شمال هستش ، سال گذشته کلمه کلمه صحبت می کردی و به دریا آب می گفتی وبه درختان وهر چیز سبز رنگی گل می گفتی اما حالا به راحتی حرف می زنی . روز اول دریا طوفانی بود واز دور نظاره گر ساحل بودیم وشما چه ذوقی برای بازی با ماسه ها داشتی البته در این سفر که همراه عمه الهام وآرام جون رفتیم ، دانیال کوچولو هم همبازی شما بود و با هم حسابی بازی کردین. روز بعد که دریا آروم تر شده بود ، شما از رفتن به دریا یکم ترسیدی که ترست هم یواش یواش کم شد اما بیشتر دوست داشتی کنار ساحل با شن ها بازی کنی . تیر ماه سال 92 &nbs...
نویسنده :
مامان و بابا
15:42